غلامرضا فروغی نیا – در شرایطی که جهتگیری بودجه کشور به سمت تکیه بر درآمدهای غیر نفتی است، مهمترین بخش درآمدها یعنی ردیف «مالیات و عوارض» در حدود ۷۳ درصد کل بودجه را تشکیل داده است .بدین ترتیب میتوان سایه سهم دولت را در همه فعالیتهای اقتصادی روز به روز بزرگتر یافت. در چنین شرایطی مدیران بنگاههای اقتصادی میبایستی روند فعالیتهای خود را بر مدار توجیه جدیدی از قیمت تمام شده محصول نهایی، تنظیم نمایند در غیر این صورت آینده را نمیتوان با روند بزرگتر شدن ارقام مالیاتیِ بودجه، امیدوارانه فرض نمود.
در حقیقت حیات اقتصادی یک بنگاه در دو جهت قابل تنظیم شدن است: افزایش درآمد و یا کاهش هزینههای تولید. هرچند به نظر میرسد در صنعتی مثل تولید «شکر» با توجه به نوسانات یک دهه اخیر در تنظیم میزان تولید داخلی با ضربه پذیری بیشتری مواجه هستیم. آمار و ارقام تولید محصول شکر در ایران و در سال ۱۳۹۶ مبین ۲ میلیون تولید است اما دو سال بعد ،این تولید به یکباره به نصف رسیده و به عدد ۹۲۶ هزار تن سقوط میکند .این روند در سال ۱۳۹۹ باز هم اُفت بیشتری را نشان داده و به مرز ۶۰۰ هزار تن رسیده است .جالب اینکه در سال ۱۴۰۰ تولید شکر به یکباره با افزایشی قابل اعتنا به یک میلیون و ۳۵۰ هزار تن، میرسد!
باید توجه داشت که شکر در سبد مصرف کننده از نوع کالاهای ضروری است و قدرت وی در برابر نوسانات قیمت هم چندان وسعتی ندارد به گونه ای که مصرف سرانه داخلی در عددی حدود ۳۰ کیلوگرم به تعادل رسیده است.از سوی دیگر مصرف عمومی کشورمان نیز به صورت میانگین هرساله در مرز ۲ میلیون تن در نوسان است بنابراین هر اُفت و خیزی در تولید داخلی نیز نمی تواند شکاف میان تولید داخلی و وابستگی به واردات شکر را کتمان نماید.
بی شک وضعیت صنایع کشورمان ظرف سالهای گذشته به واسطه تحریمهای بین المللی با عقب ماندگی از تکنولوژی روز دنیا مواجه بوده است حال اگر افزایش نرخ استهلاک صنایع موجود را در کنار عدم سرمایهگذاری و نبود طرحهای توسعه ی قابل اعتنا جمع بزنیم ، ملاحظه میشود که انتظار برای افزایش تولید در کارخانههای فعال کشور، امری ناممکن مینماید.یقینا نمیتوان بدون دسترسی به دانش و فناوری روز دنیا در زمینه تولید شکر سرمایههای موجود را هم با آزمون و خطا گره زد از این جهت و در شرایط فعلی میبایستی مدیریت صنایع به سمت راه حلهای منطقی در حوزه کاهش هزینهها گام بگذارند تا با وجود محدودیتهای زیاد صنایع، وضعیت موجود آنها هم به خطر نیفتد. اگر عوامل مهم یک اقتصاد پویا را در پنج گزاره یعنی:« سرمایه، نیروی انسانی، مواد اولیه، تکنولوژی و مدیریت» تعریف نماییم ملاحظه میشود که هر یک از عوامل نام برده در شرایط موجود به هر علتی(اعم از داخلی مثل مالیات و عوارض و یا خارجی مثل تحریم ها) تحت فشار قرار گرفته اند . بنابراین نمیتوان انتظار غیر کارشناسی از آنها برای افزایش تولید داشت. باید واقع بینانه توجه نمود که اصل سرمایه(یعنی تجهیزات تولید) در حال استهلاک ، نیروی انسانی به دور از دانش روز و عدم دسترسی به تکنولوژی و فناوری پیشرفته به خودی خود یک سازمان تولیدکننده را از پویایی به مسیر قهقرا میکشاند لذا به نظر میرسد در این راستا اگر بخواهد گشایشی هم در وضعیت موجود به ویژه در صنعت تولید شکر ، محقق شود میبایستی تحولی در مسیر دگرگونی عوامل پنج گانه ی تولید هموار شود تا بتوان با قیمت تمام شده منطقی و توجیه اقتصادی، دورنما را شکوفا و صنعت تولید شکر را به سوی «شیرینی» سوق بخشید.